دعا در متون دینی آن چنان مقامی رفیع دارد که خداوند در قرآن میفرماید: «قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَآؤُکُمْ»؛(2) اگر دعای شما نبود خدا چه اعتنایی به شما داشت؟!
اشارهای لطیف در قرآن، دعا را مساوی عبادت میداند که جلوهای از مقصد هستی است و اگر کسی به این کار نپردازد، جزءِ مستکبرین بوده و با خواری به جهنم وارد میشود.
«وَقالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ»(3) امّا به راستی چرا انسان دعا میکند؟!
واضح است که انسان دعا را وسیله حاجت و عبادت قرار میدهد. اما دعا میتواند ریشهای عمیقتر داشته باشد و خود هدف واقع شود.(4)
زیرا نشانه تعلق وابستگی و عبودیت ماست. لذا دیگر مهمّ نیست که اجابت بشود یا نشود.
روزی حضرت رسولصلی الله علیه وآله به فاطمهعلیها السلام فرمود: هم اکنون جبرئیل آمده و به تو سلام میرساند و میگوید: به فاطمهعلیها السلام بگو هر حاجتی که دارد، بخواهد.
فاطمهعلیها السلام پاسخ میدهد: «یا ابتاه شغلنی عن مسئلته لذة خدمته لاحاجة لی غیرالنظر الی وجهه الکریم فی دارالسلام»؛ پدر جان لذت حضور خداوند مرا از حاجتخواهی باز داشته و چیزی جز نظر به وجه با کرامت خداوند ندارم.(5)
اهل تحقیق گفتهاند: هر نیاز در انسان، نمایشگر یک استعداد است چنان که: نیاز به اعتراف، نمایشگر وجدان میباشد.
اما نیاز به نجوی نشان دهنده روح است، روح متعالی انسان که جز با پیوند به بینهایت، اشباع و راضی نمیشود.
آری!
نجوی و دعا حاصل چنین گوهری در آدمی است؛ شاهد مسأله، کلامی عمیق است از امیرالمؤمنین علیعلیه السلام در پاسخ کمیلرحمه الله که پرسید: نَفس چیست؟!
امامعلیه السلام فرمودند: کدام نفس؟!
کمیل با شگفتی پرسید: مگر نفس چند تاست؟!
امامعلیه السلام پاسخ دادند: چهار نفس.(7)
سپس در توضیح فرمودند:
اول) نَفس نامی نباتی که با قوایی: چون ماسکه، هاضمه، دافعه و مربیه شناخته میشود و دو ویژگی زیاده و نقصان را به همراه دارد.
دوم) نَفس حسی حیوانی که با قوایی چون: سامعه، باصره، شامّه، ذائقه و لامسه شناخته میشود و دو خصوصیت رضا و غضب در آن است.
سوم) ناطقه قدسی که با قوایی چون: تفکّر، تمیز، علم، حلم و ذکر (یعنی راز و نیاز و همان دعا) شناخته میشود و حاصلی مانند: پاکی و حکمت دارد.
چهارم) کلّی الهی(8)...
آنچه مورد نیاز و شاهد ما بود. همین قسمت میباشد که دعا حاصل این روح متعالی است که بزرگتر از دنیاست و جز با خدا و اتّصال با بینهایت به آرامش نمیرسد.